جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای خودکارآمدی

آذر طل، داود شجاعی زاده، احمد علی اسلامی، فاطمه الحانی، محمد رضا مهاجری تهرانی، غلامرضا شریفی راد،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف : دیابت یک بیماری مزمن با عوارض متعدد است که به عنوان یکی از عوامل تهدید کننده حیات به شمار می رود. خود مدیریتی در دیابت ، فرآیندی است که طی آن دانش، مهارت و توانایی لازم برای اتخاذ رفتارهای خود مدیریتی تسهیل می گردد. این فرآیند شامل نیازسنجی، تعیین اهداف و بررسی تجارب زندگی بیماران با دیابت است. اهداف کلی خود مدیریتی دیابت شامل حمایت از اتخاذ تصمیم آگاهانه و همکاری فعال با تیم مراقبت سلامتی است که در طی آن وضعیت سلامتی و کیفیت زندگی بیماردیابتی ارتقاء می یابد. با عنایت به اهمیت و ضرورت اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی در دیابت، این مطالعه با هدف تعیین برخی عوامل پیش بینی کننده اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی در بیماران دیابتی نوع ۲ به منظور تسهیل در برنامه ریزی مداخلات در حوزه ارتقاء سلامت طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش ها : پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی است که با هدف تعیین برخی عوامل مرتبط در پیش بینی خودمدیریتی دیابت بر روی ۱۴۰ بیمار دیابتی نوع ۲ تحت پوشش مرکز دیابت ام البنین شهر اصفهان در سال ۱۳۹۰انجام شد . ابزار جمع آوری اطلاعات در این مطالعه، پرسشنامه چند وجهی بود که ازچهار بخش تشکیل شد.بخش اول شامل اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با بیماری افراد مورد مطالعه (۱۲ گویه)، بخش دوم ابزار استاندارد اندازه گیری دیسترس روانی دیابت( ۱۷ گویه)، بخش سوم شامل ابزار استاندارد اندازه گیری خودکارآمدی بیماران دیابتی ( ۸ گویه)، و بخش چهارم ابزار استاندارد خودمدیریتی بیماران دیابتی (۳۵ گویه). در نهایت اطلاعات حاصل، جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS نسخه ۱۱/۵ با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج : یافته های این مطالعه نشان داد که متغیرهای سن( ۰۰۴/۰p=)، طول مدت بیماری (۰۰۱/۰ p)، جنسیت(۰۰۳/۰p=)، وجود بیماری زمینه ای ( ۰۰۴/۰p=)، میزان شاخص توده بدنی( ۰/۰۲p=)، تحصیلات بالاتر از دیپلم( ۰/۰۲p=)، دارودرمانی(۰/۰۰۱ p)، وضعیت سلامتی درک شده از دیدگاه خود بیمار (۰/۰۰۱ p)، دیسترس روانی دیابت(۰/۰۰۱ p) و خودکارآمدی (۰/۰۰۱ p)همگی با خود مدیریتی دیابت ارتباط آماری معنی دار داشتند.میزان R۲ (توان پیش گویی کننده)در این مطالعه۴۶درصد بود. مدل رگرسیون چند متغیره ، متغیر های اثرگذار بر خودمدیریتی تعدیل شده برای سایر متغیر ها شامل سن( ۰/۰۲ , p=۰/۱۵۵ - =ß)، وضعیت سلامتی (۰/۰۰۹ , p=۰/۲۳۸ =ß)، دیسترس روانی دیابت ( ۰/۰۰۱, p=۰/۲۴۳- =ß) و خودکارآمدی (۰/۰۰۱ , p۰/۳۷۲ =ß) و شاخص توده بدنی( ۰/۰۱ , p=۰/۱۷ - =ß) نشان داد. با حذف متغیر دیسترس دیابت و خودکارآمدی، متغیرهای شاخص توده بدنی (۰/۰۱ , p=۰/۷۱ - =ß) ، وضعیت سلامتی(۰/۰۰۱,p۰/۲۸ =ß)، و طول مدت بیماری(۰/۰۰۱ p، ۰/۷۸ - =ß)، به طور مستقل مرتبط با خودمدیریتی دیابت بودند .
نتیجه گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی با سن بیماران ،طول مدت ابتلا به دیابت ،شاخص توده بدنی و دیسترس دیابت ارتباط معکوس و با وضعیت سلامتی درک شده از دیدگاه بیمار وخودکارآمدی به طور مستقیم ارتباط دارد.به این ترتیب، بهترین مدل رگرسیون پیشنهاد شده به منظوربرنامه ریزی مداخله ای در اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی تمرکز بر کاهش دیسترس دیابت و افزایش خودکارآمدی در بیماران دیابتی نوع ۲ مورد مطالعه می باشد.


پریسا مهدی زاده گندوانی، ابوالقاسم پوررضا، حمید اله وردی پور، نورالدین دوپیکر،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه استرس شغلی با خود کارآمدی و تطابق در کارکنان بیمارستان‌های آموزشی-درمانی شهر تبریز انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: این مطالعه‌ی مقطعی در سال ۱۳۸۹ در بیمارستان‌های آموزشی- درمانی شهر تبریز و بر اساس نمونه گیری تصادفی دو مرحله‌ای انجام شد. ابتدا هفت بیمارستان از مجمع بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تبریز به روش تصادفی ساده انتخاب و سپس ۲۸۸ نفر از کارکنان اداری و درمانی به عنوان نمونه مورد مطالعه به روش تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات چهار پرسشنامه اطلاعات فردی، استرس شغلی تیورل، خودکارآمدی شوارتز، و تطابق برای موقعیت‌های استرس-زای داچ بودند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار آماریSPSS نسخه ۱۱,۵ همچنین آزمون‌های آماری t، کای دو، آنالیز واریانس یک طرفه، آنالیز رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج: از بین متغیرهای دموگرافیک، سن، جنس، وضعیت تاهل، ساعات کاری و سابقه کار، رابطه معنی‌داری با استرس شغلی داشتند. آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی منفی بین استرس شغلی با خودکارآمدی، با ساعات کاری، با سن و با سابقه کاری را نشان داد ((P<۰,۰۰۱. همچنین همبستگی مثبت بین خودکارآمدی و میزان ساعات کاری، خودکارآمدی و سن، سابقه کاری و تطابق مورد تایید قرار گرفت (p<۰.۰۵).
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت موضوع سلامت روانی کارکنان پیشنهاد می‌شود عوامل زمینه ای مانند حجم زیاد کاری، سطح منزلت و پایگاه اجتماعی و برنامه های حمایت اجتماعی، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به رفع نیازهای کارکنان در تمامی این ابعاد توجه شود، تا در نهایت تأمین سلامت در همه‌ی ابعاد میسر گردد.


دکتر ابراهیم جعفری پویان، دکتر گلرخ عتیقه چیان، آمنه سرادار،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: بیمارستانها به دلیل ماهیت کاری خود مستقیماً تحت تأثیر حوادث و بحرانها قرار دارند که ارائۀ خدمات در آنها تنها با پرسنل آگاه که توانایی و اعتماد بنفس لازم برای مواجهه با بحرانها را داشته باشند امکانپذیر است. هدف از این پژوهش تعیین خودکارآمدی مدیران ارشد بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقابله با حوادث و بلایا بود.

 مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و کاربردی بود که در سال ۱۳۹۴ در کلیه بیمارستان های دولتی وابسته و خصوصی تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. جامعه پژوهش تمامی مدیران ارشد بیمارستان ها بودند و داده ها از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته که از نظر روایی و پایایی تأیید شده بود،  جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.

نتایج: سطح خودکارآمدی مدیران ارشد بیمارستانها در مواجهه با بحرانها در حد متوسط ارزیابی شد (۱۰۱ از ۱۳۰) که در بین مردان متاهل با سابقه حضور در شرایط بحرانی بیشتر بود. همچنین در بین مدیران اورژانس و مسن تر نیز تا حدی (بطور حاشیه ای) بالاتر بود. با این وجود، متغیرهایی همچون سابقۀ شرکت در دوره های آموزشی مدیریت بحران و عضویت در سیستم فرماندهی رابطه ای با خودکارآمدی نشان نداد.

نتیجه گیری: با توجه به ارتباط خودکارآمدی افراد با سن و سابقه حضور در شرایط بحرانی، به‌نظر می رسد باید در انتخاب افراد برای این نوع شرایط به این متغیرها دقت بیشتری لحاظ گردد. همچنین، دارا بودن تجارب موفق در ادارۀ موقعیت های چالش برانگیز باعث ارتقاء سطح خودکارآمدی مدیران می گردد. از این رو، استفاده از روشهایی همچون شبیه سازی و یا انجام مانورها می تواند به آشنا ساختن مدیران با شرایط احتمالی در هنگام وقوع سوانح کمک شایانی نماید. 


رامین دستاب، فرحناز فرنیا، سمیه زارع،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی یک موضوع ذهنی است که موجب می­شود فرد تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله خودکارآمدی قرار گیرد. الگوی راه ­گشا در این زمینه توانمندسازی خانواده محور است که هدف آن ارتقا سلامتی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر الگوی توانمند­سازی خانواده محور بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی بیماران پیوند کلیه انجام شده است.
مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی می­باشد. تعداد ۱۰۰ بیمار پیوند کلیه مراجعه‌کننده به کلینیک بیمارستان شهید هاشمی­نژاد تهران با روش نمونه­گیری تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. ابزار جمع­آوری داده­ها پرسش­نامه سه بخشی شامل مشخصات دموگرافیک، پرسش­نامه کیفیت زندگی در بیماران پیوند کلیه و پرسشنامه استراتژی ارتقا سلامت برای بررسی خودکارآمدی مراقبت از خود بود که توسط هر دو گروه در بدو مطالعه و ۵/۱ ماه بعد از آزمون تکمیل شد. داده­ها با نرم افزار SPSS ویراست ۲۰، آزمون کای­اسکوئر و تی­تست تجزیه­ ­تحلیل شد.
نتایج: یافته­ها نشان داد که دو گروه کنترل و آزمایش در بدو مطالعه از نظر مشخصات کیفی و کمی دموگرافیک و میانگین کیفیت زندگی و خودکارآمدی تفاوت معناداری نداشتند. میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمون نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است و از نظر آماری تفاوت معناداری دارد (۰۰۱/۰>P). همچنین میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آزمون نسبت به شاهد افزایش داشته است و از نظر آماری تفاوت معناداری دارد (۰۰۳/۰ P=).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر مثبت الگوی توانمندسازی خانواده­ محور بر خودکارآمدی بیماران پیوند کلیه و در نهایت بر کیفیت زندگی آنان، لازم است این الگو با هدف ارتقای سلامت بیماران در نظر گرفته شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیمارستان می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb